ضرورت اصلاح و به همپیوستگی آن در تاریخ اسلام
ضرورت اصلاح و به همپیوستگی آن در تاریخ اسلام
این از حقایق انکارناپذیر است که تاریخ اصلاح و تجدید در اسلام به هم پیوسته بوده و کوششهای اصلاحی همواره تداوم داشته است. هیچ دورهای نگذشته که در آن دوره اصلاحگرانی وجود نداشته باشند. این گونه نشده که تاریکی تمام جهان اسلام را فراگیرد و حقیقت اسلام و حقایق دینی به طور کامل از نظرها پوشیده بماند و کسی نباشد که فریاد حقخواهی و مبارزه با فساد سر دهد.
یکی از حقایق بدیهی و مسلم جهان آفرینش این است که زندگی همواره در حال حرکت و دگرگونی و رویش و پویایی است، از یک وضع به وضع دیگر و از یک شکل و رنگ به شکل و رنگ دیگر تغییر میکند، هیچگاه از حرکت و رشد باز نمیایستد و میانهای با فرسودگی و از کار افتادگی ندارد. لذا تنها چیزی که میتواند با کاروان زندگی همگام و همرکاب شود، دین و آیینی است که سرشار از حرکت و پویایی باشد، از کاروان زندگی عقب نماند و از همگامی و همرکابی با آن عاجز و درمانده نگردد و سرزندگی و نشاطش را از دست ندهد.
به طور قطع دین اسلام واجد چنین ویژگیهایی است؛ زیرا این دین، هر چند بنیاد آن بر عقاید ثابت و حقایق جاودان استوار است، اما لبریز از شادابی و نشاط و تحرک و پویایی است. چشمه جوشانی است که هرگز نمیخشکد و از معدنی سرشار و پایانناپذیر از مواد خام برخوردار است و برای هر زمان و مکان صلاحیت و کارایی دارد و در همه ادوار گذشته و آینده تاریخ و در همه مراحل زندگی، یاریگر جوامع بشری و نسلهای جدید انسانی و پاسخگوی مقتضیات زمان بوده و خواهد بود.
اسلام، بر خلاف باور بسیاری از مسلمانان و بعکس تصویری که خاورشناسان و تاریخنگاران غربی از آن ترسیم کرده و میکنند، تمدن یک دوره خاص و یا فن و اثر یک بازه زمانی و تاریخی مشخص نیست که فقط بتوان آن را در آثار باستانی همان دوره و یا در کتیبهها و آثار به جای مانده از آن مرحله تاریخی جستجو و پیدا کرد، نه در متن زندگی جاری بشر؛ در حالی که رسالتش پایان یافته و صلاحیت و پویاییش را از دست داده است، چنانکه از تمدن یونان و روم باستان و یا فن و هنر دوره ترکی و مغولی سخن به میان میآید. بلکه اسلام دینی زنده و پیامی جاودانه و همیشگی است؛ زنده بودنش همچون جریان خود زندگی در جهان آفرینش است، و جاودانگیش همچون جاودانگی حقایق و قوانین طبیعی عالم هستی است؛ زیرا که بهترین نمونه صنعت آفریدگاری مقتدر و دانا، و ساخت خدایی است که هر چیز را به بهترین و استوارترین شکل ساخته است: «ذالک تقدیرالعزیزالعلیم» [انعام: 96]. «صنع الله الذی أتقن کل شیء»[نمل: 88].
و به صورت کامل و نهایی تجلی یافته و تقدیم جهانیان شده است، چنانکه در روز عرفه [در گردهمایی باشکوه مؤمنترین مؤمنان عالم، مهر تأیید نهایی و کمالش از جانب پروردگار عالمیان بر خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم نازل گردید و] اعلام شد: «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً»[مائده: 3]؛ امروز دین شما را به حد کمال رساندم و نعمت خویش را بر شما تمام نمودم و بهترین آیین را که اسلام است، برایتان برگزیدم.
پس دین اسلام جامع است بین کمالی که پس از آن انسانها برای دین دیگری انتظار نخواهند کشید و با وجود آن نیازی به نزول رسالت جدیدی نیست، و بین پویایی و نشاطی که پایانناپذیر و بیهمانند است. و این گونه است که میتواند با زندگی همگام و در عین حال مراقب آن باشد؛ در مسیر درست و استوار همراهیش کند و در انحرافات و کجرویها در مقابلش بایستد و به او تذکر دهد. نه همگامیش همگامیای منفعلانه همچون بسیاری از ادیان تحریفشده است، و نه مراقبتش مراقبتی سخت و انعطافناپذیر همچون بسیاری از فلسفههای تئوریک و خشک است. و این مثال دین کامل و زنده برای انسان زنده است؛ احساساتش را درک میکند، به نیازهایش باور دارد و معترف است، در مشکلات و سختیها یاریگر اوست، و در رویکردهای نادرست و مفسدهآمیز در مقابلش میایستد و انذارش میکند.
لطفا به ادامه مطلب نیز توجه فرمایید...
